زبانحال امیرالمؤمنین علیه السلام با حضرت زهرا سلام الله علیها
از عَطر و بوی یادِ تو این آشیان پُر است خانه زِ گریههای شَب و بیاَمان پُر است از دیده رَفـتهای، ولی از دِل نَرَفـتهای از غُصِّۀ تو سینۀ مَن هَمچِنان پُر است تابوت، رویِ دوش بَهارَم کِشید و بُرد دُنیا بِدونِ عِشق، فَقَط از خَزان پُر است بِشکَسته بال و سوخته پَر کوچ کَردی و یـادِ پَـریـدَنَت دلِ این آسِـمـان پُـر است از خـاطِرَم که لَحـظۀ غُـسلَت نمیروَد زین غَم دِلَم به وُسعَتِ یِک کَهکِشان پُر است فِضِّه که آب ریخت به روی تو فاطِمه دیدَم زَمیـنۀ تَـنَت از اَرغَـوان پُر است بعد از تو بَچِّههای تو ساکِت نمیشوَند خانه زِ نـالههای شَبِ کودکان پُر است تـنها به یک اِشاره هَمه گِـریه میکـنیم جای تو هَست خالی و چَشمانِمان پُر است هَر جای خانهام، دَر و دیوار، یا حیاط از یادگارهای تو یـاسِ جَـوان پُر است بـاران تَـمـام میشـوَد و تـازِه فـاطِـمِـه وَقتِ سَحَر مَدینِه زِ رَنگین کَمان پُر است |